- صید انداختن (خوا / خا)
شکار کردن. نخجیر کردن. صید از پا درآوردن. شکار گرفتن:
وز آنجا سوی صحرا ران گشادند
بصید انداختن جولان گشادند.
نظامی.
گفتا نه که تیر چشم مستم
صید از تو ضعیف تر نینداخت.
سعدی
وز آنجا سوی صحرا ران گشادند
بصید انداختن جولان گشادند.
نظامی.
گفتا نه که تیر چشم مستم
صید از تو ضعیف تر نینداخت.
سعدی
